اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

میریم شمال .........

دوباره سلام پسر قشنگم خوب میبینم که خیلی با بابایی بهت خوش گذشته حال بعد ازتمون شدن تعطیلات بابایی میخواییییییییییییییییی جیکار کنی پسر عسل - مو فرفری مامان ، تو موهات خیلی خوشرنگ ،عاشق موهاتم عزیزدلم......... چند روز پیش بابایی تصمیم گرفتیم که چند روز بریم شمال (رشت )خونه بابا نوشی ومامان زینت وخاله بهجت، راستی اهورا دایی بابکم هم داره میاد که تو عاشقشی ...... امروز سه شنبه 8 شهریوره ، ساعت 1 ظهره - من سرکار ،تو و بابایی قراره یکساعت دیگه بیاین  دنبالم که بریم شماااااااااااااااااااال . امیداورم که بهمون خوش بگذره . هورااااااااااااااااااااااااااااا ...
19 شهريور 1390

تولد 2سالگی اهورا....

  سَللللللااااااااااام پسر مامانی   باور میکنی با تک تک حرفها وحرکاتت من روز به روز بیشتربه وجود روح بزرگی که در کالبد کوچک توست ایمان میاورم     پسر قشنگم تو عشق وقلب منی و تمام لحظات با تو بودن و به تو فکر کردن برام یه دنیاست عزیز دلم                                            تولدت سالگی               &nbs...
10 شهريور 1390

ادامه خاطرات اهورا با بابایی در تعطیلات تابستانی بابایی

چهارشنبه : امروز من واهورا کلی کار کردیم بعد از مراسم صبحگاه وصبحانه سوار ماشین شدیم و رفتیم که سپر ماشین بابایی رو عوض کنیم بعد از کلی گشتن سپر اصل پیدا کردیم وخردیم اهورا کلی تعجب کرده بود و فقط چشمای خوشکلش گیر کرده بود و نگاه می کرد بعد از خریدن سپر رفتتیم پیش آقای مکانیک که سپر عقب رو عوض کنه - آقای مکانیک هم سپرو عوض کرد تو مدتی که سپر داشت عوض می شد با اهورا جوجو به کارواشی که نزدیک مکانیکی بود رفتیم واهورا کلی کلی آب بازی کرد وخوشحالی کرد خلاصه با هر وسیله ای بود اهورا جونمو که چسبیده بود به کارواش وکنده نمی شد کندیم ورفتیم ماشینو گرفتیم و رفتیم نانوایی سنگکی اهورا که خیلی نون داغ دوست داره کلی نون سنگک نوش جان کرد کلی هم واس...
8 شهريور 1390

چک آپ - پایان 2سالگی

سلام پسر وروجک مامان امروز ٢سال و ٢٤روز ٥٤ دقیقه و١٥ ثانیته . دیروز عصر با بابایی رفتیم مطب دکتر کرباسی برای چک آپ پایان ٢سالگی ، اهورا جونم دکتر کرباسی ، دکتر دوران نوزدادیت بود  که همه واکسناتو و گاهی اوقات که حالت خوب نبود پیشش می رفتیم . وقتی رسیدیم خوشبختانه مطب آقای دکتر خلوت بود.خانم منشی شماره پروندتو ازمون پرسید گفتم ٨٢٨ گفت بفرمایید اتاق آقای دکتر ، وقتی چشمت به آقای دکتر افتاد گفتی: آقا دُوتُر. دکتر کرباسی هم با خوشرویی گفت چه پسر خوشتیپی. حسابی بازیگوشی میکنی؟؟؟ خلاصه : دکتر کرباسی معانیناتشو انجام داد (قد - وزن - دور سر -دهن -شیمکت -بقول خودت babyتو باز کردم........و تو هم زدی زیر گریه وسرو صدا وهمش میگفت...
17 مرداد 1390

نی نی شگفت انگیز من

  این پِسمَلِ وروجک موقعی که مامانی سرگرم کار بوده رفته تو کمد لباساش . و قیافش خیلی شرمنده است ازاین خرابکاری.......... کف اتاقش پر از لباس واسباب بازیه ..... ...
10 مرداد 1390

چرا مادرمان را دوست داریم؟

چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند  چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد...
4 مرداد 1390

مامانی دوست دارم

    گلهای بهشت سایه بانت ،یک دست ستاره ارمغانت،یک باغ پر از گلهای نرگس تقدیم به قلب مهربانت . روز مادر رو به همه مامانای خییییییییییییییییییییییییییییییلی مهربون تبریک میگم     ...
28 تير 1390

گنجینه لغات اهورا

سَلا................م نی نی اوچولو...........ها   ما دوباره برگشتیم پِسمَله جوجوی ما الان در مرحله شیرین زبونیه  خیلی بانمک شده .به دور وبرش خیلی توجه میکنه دوست داره تجربیات زیادیه رو کسب کنه ُ، قدرت تقلیدش زیاد شده . مثلاٌ اگه باباطهمورث با لب تابش کار میکنه اونم با لب تابش ( اسبازی که بابا طهمورث از کیش براش خریده، که اهورا بهش میگه توبتی ) بازی میکنه یا اینکه مامان بهناز داره بقول اهورا هام درست میکنه اونم دوست داره هام درست کنه ..خلاصه هرکسی هرکاری انجام بده دوست داره تقلید کنه . لغاتی که اهورا تا حالا یاد گرفته : مامانی - بابایی - بابا- مامان- آب - باشه- ...
28 تير 1390

رفتم تو 22 ماهگی

امروز ۲۴ فروردین۱۳۹۰ ده .اهورای عزیزم ۲۱ ماهگیتم تموم شده ، وروجک مامانی و بابایی همیشه سالم  وشاد باشی .خیلی دوست دارم عزیز دلم   بهار چه فصله خوبیه اهورا هم مثل مامانی ازین فصل خیلی خوشش میاد دوست داره تواین هوای خوب راه بره ، بازی کنه .بخاطر همینم مامانی یه تصمیمی گرفته : وقتی اهورا ازخواب عصرش بیدارشد ببرتش دَدَر، گناهی بابایی خیلی کارش زیاد شده فقط تو تعطیلات یا بعضی از جمعه ها باهاش میتونیم بریم بیرون . راستی بچه های اوچولو این روزها پارک هم خیلی خوبه . دیروز همراه مامان الهه واهورا رفتیم پارک هنر مندان تو خیابون ایرانشهر . داخل پارک برنامه ویژه ای رو اجرا کردند  معرفی فرهنگ استان سیستان وبل...
28 تير 1390