روزهای آخر سال90
سلام پسر وروووووووووجکم
روزهای آخر سال با همه هیاهو ومشغله های کاری چه داخل خونه و چه تو اداره تموم شد آخیییییییییییییش. اسفند، ماه خیلی جالبه خصوصا 15روز آخرش ُ، همه آدما جنب وجوش ، هیاهوشون بیشتره برای شب عید.
تو وروجک مامانی هم این روزا یه جورایی تو خونه با ما همکاری میکنه ولیییییییییییییییییییییی چه همکاری ایی .هرکاری که مامانی وبابایی انجام میدن تو ، تو دست و پاشونی .
خلاصه با همکاری بابایی خونه رو مرتب کردیم . شب چهار سوری هم خونه بودیم فقط از چهار شنبه سوری سر وصدا ترقه رو میشنوی . بابایی که کودک درونش فعال شده بود یه چند تا ازاون ترقه بی خطرا ترکوند تو هم میگفتی دوباره دوباره......................... اینکه میگن آدم باید ظرفیت داشته باشه هاااااااااااااااااااااا.................
اون ماهی قرمزی که مامان زینت برات خریده بود حسابی سرگرمت کرده بود همش میخواستی بهش غذا میدی ، نگران این بودی ماهی گرسنشه . خصوصا موقع غذا خوردن خودت. خدا به داده این ماهیییییییی قرمز کوچولو برسه مثل تو وروجکه .