اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

نمایش نیم وجبی - تالار هنر

1392/6/10 14:29
140 بازدید
اشتراک گذاری

کودک که بودی ، همیشه نگاه دو نفر نگرانت بود ....

مادر و پدر !

همیشه وجود دو نفر در تو خلاصه میشد و قلبشان برای تو می تپید .... پدر و مادر !

و تو از حس عجیبشان بی خبر !

.... روزگار گشت و تو قد کشیدی و بزرگ شدی ...

حالا تو یک پدری یا یک مادر !

.....و کودکی داری که همه وجود توست ... همیشه برایش نگرانی ..

پدر و مادر بودن حس عجیبی است... وکودکت از آن بی خبر !

 به یاد همه مامان و باباهای مهربون

 

جمعه گذشته (٨/٦/٩٢) رفتیم تالار هنر برای دیدن نمایش موزیکال نیم وجبی ، اهورا  به تآتر و سینما علاقه زیادی داره که با  مامانی و بابایی گاهی اوقات سری به این سالنها می زنند

البته اونروز بابایی نتونست با ما بیاید تآتر ، اهورا با مامانی این نمایش با مزه رو دیدند .  نیم وجبی داستان پسر بچه کوچکی است که مامانش میره سر کار و یک روز با پدرش تنها می مونه خونه و ماجراهای جالبی برای پدرش ایجاد میکنه ( که برای مامان و بابا ها تجدید خاطره است .........)

یه چیز جالب راجع به دکور این نمایشه که بیشتر از کاغذ استفاده کردند( تکنیک اوریگامی )

اهورا ی ٤ ساله هم مثل این پسر آقاها به این نمایش توجه می کرد و شخصیت پدر این نمایش خیلی براش جذاب بود

 وقتی رسیدیم خونه این داستان رو برای بابایی با اون زبونش تعریف کرد ( البته بماند تو مسیر خونه چقدر از مامانی سوال وجواب کرد .......... )که چقدر این نیم وجبی شیطونی کرد ولی بعدش به باباش کمک کرد ................................................................................

یه روز خوب با مامانی ، دوست دارم پسر عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)