اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

شعر فصل بهار

—————     شعر بهار برف و یخ آب شد چشمه ها شد روان شد زمین رنگ رنگ خنده زد آسمان باز دنیای ما شاد و پیروز شد آمد، آمد بهار عید نوروز شد پر شد از بوی گل کوچه ها، خانه ها باز آغاز شد رقص پروانه ها باز هم پهن شد سفره هفت سین سبز شد، سرخ شد هر کجای زمین   ————-   بهار آمد تق تق تق کی آمد؟ کی در زد؟ به باغ ما کی سر زد؟ بهار بود چی داشت؟ شکوفه و گل هزار هزار تا بلبل چی کار کرد؟ درخت‏ها رو بیدار کرد گل‏ها شدند قطار قطار درد نکنه دست بهار!  *******...
2 ارديبهشت 1391

نوروز91

    نوروز سال1391  اهورای عزیزم سال نو رو به تو و همه نی نی ها تبریک میگم آرزو میکنم سال خوب همراه با سلامتی و لبی خندون داشته باشیم       .... عاشقتم پسره عسسسلم.....   آداب و رسوم نوروز نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است. منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید ...
2 ارديبهشت 1391

کارتون دوست داشتنیم

  کایو یه انیمیشن خیلی زیبایی که داستانهای آن با مادربزرگی که راوی داستانه شروع میشه که برای نوه هاش از کتاب قصه می خونه. این پسر  3 ساله وروجک که کارهاش خیلی بامزه است  با مامان وباباش  وخواهر کوچیکش ، پدر بزرگ ومادر بزرگ ودوستاش با محیط اطرافش آشنا میشه ووتجربه میکنه ......... وجاذبه تصویریش خیللللللللللی زیاده و تو ورروجکم از این  کارتون خیلی خوششت میاد.      این dvdیه مجموعه آموزشی خیلی جالبیه که با حضور بچه ها، انیمیشن ،عروسک آموزش دستشویی رفتن وبه بچه ها یاد میده واقعا بی نظیرههههههههههههههه ...
29 فروردين 1391

روزهای آخر سال90

سلام پسر وروووووووووجکم روزهای آخر سال با همه هیاهو ومشغله های کاری چه داخل خونه و چه تو اداره تموم شد آخیییییییییییییش. اسفند، ماه خیلی جالبه خصوصا 15روز آخرش ُ، همه آدما جنب وجوش ، هیاهوشون بیشتره برای شب عید. تو وروجک مامانی هم این روزا یه جورایی تو خونه با ما همکاری میکنه ولیییییییییییییییییییییی چه همکاری ایی .هرکاری که مامانی وبابایی انجام میدن تو ، تو دست و پاشونی . خلاصه با همکاری بابایی خونه رو مرتب کردیم . شب چهار سوری هم خونه بودیم فقط از چهار شنبه سوری سر وصدا ترقه رو میشنوی . بابایی که کودک درونش فعال شده بود یه چند تا ازاون ترقه بی خطرا ترکوند تو هم میگفتی دوباره  دوباره......................... اینکه میگن  آدم ...
16 فروردين 1391