اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

تولد 2سالگی اهورا....

1390/6/10 14:01
285 بازدید
اشتراک گذاری

 

سَللللللااااااااااام پسر مامانی

 

باور میکنی با تک تک حرفها وحرکاتت من روز به روز بیشتربه وجود روح بزرگی که در کالبد کوچک توست ایمان میاورم

 

 

پسر قشنگم تو عشق وقلب منی و تمام لحظات با تو بودن و به تو فکر کردن برام یه دنیاست عزیز دلم

                                   

 

 

تولدت سالگی

                                                          

 

  

 

عصر پنجشنبه که خواب بودی یه عالمه بادکنک رنگاورنگ به  اتاق آویزون کردم ، خونه رو مرتب

           niniweblog.com                 کردم برای جشن تولدت.

تو این مرحله خیلی وروجک وشیرین زبون شدی خیلی رفتارت تغییر کرده دیگه مثلاً بابا یه سال بزرگتر شدی .گنجینه لغاتت زیادتر شده جمله بندیهات داره زیاتر میشه

خلاصه وقتی از خواب پا شدی چشمات به بادکنکهای رنگی خورد خیلی  ذوق کردی گفتی: اینا چیه با ذوق زیاد  ..... اینقدر قیافت سر شار از ذوق بود انگاری دنیارو بهم داده بودند همون لحظه زنگ زدم به بابایی واین لحظه ذوق کردنتو بهش خبربدم .بابایی هم خیلی خوشحال شد بهم گفت عصر که از سر کار اومدم با هم بریم کیک تولد اهورا رو از قنادی بگریم .وروجک مامانی کیک تولدت  شکل یه خر بامزه بود

اونشب خیلی بهت خوش گذشت .خیلی این فضا رو دوست داشتی لباستم رو خودت انتخاب کردی (همش میگفتی پیرهن من -شلوار من.....) وقتی شمع و فشفشه رو روشن کردم خیلی قیافت متعجبانه شده بود

 

 

 

خلاصه شب شادی برات بود کلی کادو گرفتی، کلی نانای کردی..............و اما... فردای اونروز صبح که از خواب پاشدی اومدی سراغم بهم گفتی شلوارم- پیرنم..........دستم گرفتی منو بردی سمت یخچال که بقیه کیکی که باقی مونده بود .....وشمع و.....یعنی تمام مراسم شب قبل رو اجرا کنیم رفتی پشت میز نشستی به منو وبابایی اشاره کردی که شما هم بیاین بشیند راستی اونروز مامان زینت- مامان الهه وخاله زری (خاله بابایی ومریم ومهزاد ) پیشمون بودند شمع فوت کردی.........اشاره کردی که دست بزنید ....ما هم هر چی که امر فرمودی اجرا کردیم ولی داستانو هنوزم که هنوزه  گاهی اوقات اجرا میکنی..........آخه وروجک مامانی وبابایی کارت خیلی جوجوووووووووووووووووووووویییی. عصر اونروم که دایی بابکم که اومد خونمون دوباره این مراسمو.......اجرا کردی کلی هم با دایی بازی کردی....

عزیز دلم خیلی خوشحالم که تونستم خوشحالت کنم عاششششششششششششقتم

 

     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)