اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

یه شب شاد

1390/4/28 13:46
255 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

هفته ای که گذشت (پنج شنبه ٢٢ اریبهشت)

دوست بابایی (عموهژیر) ما رو به نامزدیشniniweblog.comدعوت کرد مامانی ، بابایی هم دعوتشو قبول کردند و پنج شنبه بابایی زودتر از سرکار برگشت خونه .من و مامانی کم کم داشتیم حاضر می شدیم البته مامانی وبابایی هرکاری که انجام میدادند منم یا نگاهشون می کردم یا به چیزی که نباید دست میزدم ،‌دست میزدم

آره این وروجک مامانی تا موقع حاضر شدن کلی بازیگوشی و وروجک بازی از خودش در آورد.زیباخلاصه این پسمل خوش تیپ  وقتی لباس تنمون دید ممتد گفت ددر. بعد از چند ساعت  به محل جشن رسیدم .یه باغه خوشگلی بود خیلی هم خوشبحال اهورا .. اونشب اینقدر تو اون فضای باز راه رفت و نانای کردکه بعد از شام یه کم دیگه بازیگوشی کرد وبعد تو بغل بابایی خوابش برد .اما شب خیلی خوب وشادی بود niniweblog.comبرای عمو هژیر آرزوی خوشبختی میکنیم

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عادله پازانی
2 خرداد 90 19:01
سلام روز به خیر وبلاگ جالبی دارید خوشحال میشم به وبلاگ من هم سری بزنید سیاه قلم از چهره کار میکنم www.adipaint.blogfa.com با تشکر پازانی