اهورااهورا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات اهورا با مامانی وبابایی

ایستگاه روانشانسی

پرسشهای کودکان : چرا باید لباس بپوشیم ؟ کودکان همانطور که به بدن خود توجه می کنند به موارد خصوصی دیگران نیز کنجکاوی نشان می دهند اگز فرزند مان پیش از این به حمام رفتن پدر ومادر  توجه نمی کرد حالا او می خواهد حمام رفتن پدر ومادر ودیگران را تماشا کند همچنین در حالتی که خیره به ما نگاه می کند شاید چیزهایی بپرسد که ما را دستپاچه و ناراحت کند به عبارت دیگر زمان آن فرا رسیده که کودک بداند موارد خصوصی چیست در پاسخ دادن به پرسشهای کودک در این مورد آنچه مهم است این است که با خونسردی ودر فضایی آرام به او پاسخ دهیم و واکنش غیر طبیعی از خود بروز ندهیم چرا باید لباس بپوشم ؟ در پاسخ به بچه های خیلی کوچک می توان به سادگی گفت : برای این ...
17 شهريور 1392

نمایش نیم وجبی - تالار هنر

کودک که بودی ، همیشه نگاه دو نفر نگرانت بود .... مادر و پدر ! همیشه وجود دو نفر در تو خلاصه میشد و قلبشان برای تو می تپید .... پدر و مادر ! و تو از حس عجیبشان بی خبر ! .... روزگار گشت و تو قد کشیدی و بزرگ شدی ... حالا تو یک پدری یا یک مادر ! .....و کودکی داری که همه وجود توست ... همیشه برایش نگرانی .. پدر و مادر بودن حس عجیبی است... وکودکت از آن بی خبر !   به یاد همه مامان و باباهای مهربون   جمعه گذشته (٨/٦/٩٢) رفتیم تالار هنر برای دیدن نمایش موزیکال نیم وجبی ، اهورا  به تآتر و سینما علاقه زیادی داره که با  مامانی و بابایی گاهی اوقات سری به این سالنها می زنند الب...
10 شهريور 1392

بدون عنوان

        امروز ٢٤ تیر ٩٢ تولد ٤ سالگی اهورا ست     پسر عزیزم  تولدت مبارک   مامانی و بابایی  برات آرزوی بهترین ها رو  دارن  امروز  یکی از بهترین روزهای زندگیشونه  عشق مامانی و بابایی  اهورای عزیز خیلی خیلییییییییییییییییییییییییییی  دوست داریم  واصلا باورمون نمیشه اینقدر داره  زود زود میگذره ......... ٤ سال گذشت  وشما روز به روز عزیز تر میشی . و از خدای بزرگ میخواییم که همیشه سلامت و موفق باشی  ...
24 تير 1392

ترم اول کلاس موسیقی

اولین روز کلاس موسیقی ٧اردیبهشت ٩٢  بچه‌ها همانطور‌که حرف زدن می‌آموزند،موسیقی هم می‌آموزند.کافی‌است به‌آنها فرصت بدهیم وتشویقشان‌کنیم تا بشنویم وببینیم‌که چگونه به سادگی می‌نوازند و می‌خوانند ودرسنین بالاتر با کمی راهنمایی حتی می‌توانند با وسایل ساده سازهای گوناگون بسازند . کودکی دورانی است که احتیاج به آموزشهای خاصی دارد. ما باید تکنیکهای آموزش بچه‌ها را فرا بگیریم و از آن در دورة دبستان و بخصوص قبل از دبستان استفاده نماییم. کودک‌ابتدا باید به درستی دنیای پیرامون خود را بشنود و صداها را کشف کند و از همین تقویت حساسیت شنیدن ما وارد آموزش موسیقی می‌شویم (اما نب...
23 ارديبهشت 1392

روز مادر......92

لبخند ونگاه زیبایت قشنگ ترین لحظه ی زندگی برای زیستن است ، بانوی گل بهترین تبریکها  را به مناسبت روز زیبایت از من بپذیر ....... روز مادر رو به همه مامانای عزیز تبریک میگم   مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند. گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لب...
11 ارديبهشت 1392

رفتیم تتاتر کانون

یه روز وقتی اومدم مهدکودک دنبالت بهت گفتم اهورا دوست داری بریم تتاترکانون  ...خیلی ازاین حرفم خوشحال شدی گفتی آره به قول خودت آتر کانون ،‌ خیلی از فضای اونجا خوشت میاد اولین باری که بردمت تتاتر کانون ١ سالت بود تتاتر لولوی آوازه خوان کار آقای فیاضی ،‌ خیلی موزیکال بود ورنگاورنگ ، با اون چشمای خوشکلت به این شخصیت ها نگاه میکردی .... چون خیلی ازاین فضا خوشت اومد هر وقا اجرای خوبی داشته باشه با هم دیگه می ریم ،‌اگه بابایی فرصت داشته باشه، سه تایی باهم می ریم عصر اون روز رفتیم تتاتر کانون و تتاتر دوست شگفت انگیز نیک رو باهم دیدم .....خیلی به مامان و پسر اونروز خوش گذشت چون ساختمون تتاتر کانون تو پارک لاله است بعد از تمو...
20 اسفند 1391

روزهای خوب مهدکودک

١٠ماهیه که اهورا به مهدکودک میره دیگه عادت کرده دوستای زیادی پیدا کرده خوشبختانه مربیاشو دوست داره (خاله میترا , خاله هما ) مامانی بابایی هم خیلی خوشحالند (البته ماههای اول غرغراش زیاد بود مامانی ایلیا منو هل میده ، مازیار منو اذیت مکنه وخیلیییییییییی ازاین حرفا .. ولی بهش میگفتیم خودت باید یاد بگیری چه جوری باید ازخود دفاع کنی .خدا را شکر الان خیلی غرغراش کمتر شده .. ولی برای مامان باباها هیچ وقت تربیت و بزرگ کردن بچه ها تموم نمیشه این گام به گام تو تموم سنین ادامه داره   اهورا یه دوست خیلی خیلی صمیمی داره که اسمش آرشام خیلی دوسش داره و هر روز خاطراتشو با آرشام واینکه چه برنامه هایی تو مهدکودک داشتند رو برامون تعر...
20 اسفند 1391

ازدواج دایی بابک و گیر اهورا به کت وشلوار

  سلام پسر عسلم خیلییییییییییییییییی زیاد ازت معذرت میخواهم بازم به دلیل مشغولیات زیاد فرصت نکردم وبلاگت بروز کنم : ((((((((((((((((((((((((((((((( ولی اشکال نداره اتفاقهای خیلی خوبی تو این مدت اوفتاد مروز ٣سال و ٧ ماه و ٢٦ روزته . توی این مدت دایی بابک با ساره جون ازدواج کرد و ما خیلی خوشالیم ... از روز خواستکاری تا به امروز پسر مامانی عشق کت و شلوار پیدا کرده ،خیلی زیاد ... یه همین دلیل به علت عشق زیاد به کت وشلوار (حالا چون بابایی ودایی بایک (آقای داماد ) کت وشلوار تنشون بودیسر مامانی هم دلش  کت و شلوار خواست . مامان زینت هم که اصولا دلش نمی یاد به احساسات نوه ش جواب رد بده یک کت وشلوار برای این پسملی...
20 اسفند 1391